آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
♥وقتی تو هستی قلبم اروم میگیره♥ mohammad.samadi596@yahoo.com به نام خدا ************************************************
خدايا چگونه زيستن را به من بياموز ،چگونه مردن را خود خواهم آموخت ************************************************ وقتي نمي تواني فرياد بزني ناله نكن خاموش باش !!! قرنها ناليدن به كجا انجاميد؟ من اگر خودم بودم و خودم، فلسفه مي خواندم و هنر . تنها اين دو است كه دنيا براي من دارد . خوراكم فلسفه، و شرابم هنر، و ديگر بس ************************************************ مردن اگر خوب انجام شود، ديگران كار را تمام خواهند كرد
اگر مي خوانم،مي جويم،مي يابم و مي گويم،انگيزه ام دردي است كه ريشه در جانم دارد و اگر از اينهمه سر بتابم درد با جان يكي شده،خواهدم كشت ************************************************
.
یک شنبه 1 دی 1392برچسب:, :: 18:12 :: نويسنده : L♥VE
به نام خدا ************************************************
در مكتب ما رسم فراموشي نيست ، در مسلك ما عشق هم آغوشي نيست ، مهر تو اگر به هستي من افتد ، هرگز به سرش خيال خاموشي نيست ************************************************ وقتي كه بارون مياد هر چند تا قطره كه تونستي بگيري منو دوست داري و هر چند تا كه نتونستي بگيري من تو رو دوست دارم ************************************************
سنگي كه طاقت ضربه هاي تيشه را ندارد ، تنديس زيبا نخواهد شد . از زخمه تيشه خسته نشو كه وجودت شايسته تنديس است ************************************************
شنبه 30 آذر 1392برچسب:, :: 23:15 :: نويسنده : L♥VE
اگر تمام شب براي از دست دادن خورشيد گريه كني لذت ديدن ستاره ها رو هم از دست خواهي داد . ويليام شكسپير دوستت دارم نه به خاطر شخصيت تو ؛ بلكه به خاطر شخصيتي كه هنگام با تو بودن پيدا ميكنم . گابريل گارسيا ماركز هميشه به دوستت نزديك باش،به دشمنت نزديكتر . آلپاچينو ( پدرخوانده
شنبه 30 آذر 1392برچسب:, :: 22:31 :: نويسنده : L♥VE
يك ساعت ويژه مرد ديروقت ، خسته از كار به خانه برگشت . دم در پسر پنج ساله اش را ديد كه در انتظار او بود : ‐ سلامبابا ! يك سئوال از شما بپرسم؟ ‐ بلهحتمأ . چه سئوالي؟ ‐ بابا ! شما براي هرساعت كار چقدر پول مي گيريد؟ مرد با نا راحتي پاسخ دا د : اين به تو ارتباطي ندارد . چرا چنين سئوالي مي كني؟ ‐ فقطميخواهمبدانم . - اگر بايد بداني، بسيار خوب مي گويم: ۲۰ دلار!
پسر كوچك در حالي كه سرش پائين بود آه كشيد
. بعد به مرد نگاه كرد و
گفت
: مي شود ۱۰ دلار به من قرض بدهيد ؟
مرد عصباني شد و گفت
: اگر دليلت براي پرسيدن اين سئوال ، فقط اين بود
كه پولي براي خريدن يك اسباب بازي مزخرف از من بگيري كاملأ در
اشتباهي
. سريع به اطاقت برگرد و برو فكر كن كه چرا اينقدر خود خواه
هستي
. من هر روز سخت كار مي كنم و براي چنين رفتارهاي كودكانه وقت
ندارم
.
پسر كوچك، آرام به اتاقش رفت و در را بست
.
مرد نشست و باز هم عصبان ي تر شد
: چطور به خودش اجازه مي دهد فقط
براي گرفتن پول از من چنين سئوالاتي كند؟
بعد از حدود يك ساعت مرد آرام تر شد و فكر كرد كه شايد با پسر
كوچكش خيلي تند و خشن رفتار كرده است
. شايد واقعا چيزي بوده كه او
براي خريدنش به ۱۰ دلار نياز داشته است
. به خصوص اينكه خيلي كم
پيش مي آمد پسرك از پدرش درخواست پول كند
.
مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز كرد
.
‐ خوابي پسرم؟‐ نه پدر،بيدارم
.
‐ منفكركردمشايدباتوخشنرفتاركردهام
. امروز كارم سخت و طولاني
بود و همه ناراح تي هايم را سر تو خالي كردم
. بيا اين ۱۰ دلاري كه خواسته
بودي
.
پسر كوچولو نشست ، خنديد و فرياد زد
: متشكرم بابا ! بعد دستش را زير
بالشش برد و از آن زير چند اسكناس مچاله شده در آورد
مرد وقتي د يد پسر كوچولو خودش هم پول داشته ، دوباره عصباني شد و
با ناراحتي گفت
: با اين كه خودت پول داشتي ، چرا دوباره درخواست پول
كردي؟
پسر كوچولو پاسخ داد
: براي اينكه پولم كافي نبود ، و لي من حالا ۲۰ دلار
دارم
. آيا مي توانم يك ساعت از كار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه
بياييد؟ من شام خوردن با شما را خيلي دوست دارم
... !!!
.
شنبه 30 آذر 1392برچسب:, :: 18:42 :: نويسنده : L♥VE
به نام خدا زندگی مانند پیانو است دکمه های سفید برای شادی ها و دکمه های سیاه برای غم ها پس ای عزیز زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سیاه و سفید را با هم فشار دهی منظور از این جمله این است:زمانی زندگی زیباست که هم غم و هم شادی در زندگیت باشد
شنبه 30 آذر 1392برچسب:, :: 18:36 :: نويسنده : L♥VE
عشق منو تو توی قلبم می مونه لمس دست تو توی قلبم می مونه تو هستی با من توی رویای شبونه فكر تو هستم با این دستای سردم زندگی با تو بهتره می خوام عاشقت بمونم نگو حرف رفتنو بی تو من نمی تونم زندگی با تو بهتره می خوام عاشقت بمونم نگو حرف رفتنو بی تو من نمی تونم عشق منو تو توی قلبم می مونه توی قلبم می مونه عطر دست تو توی یادم می مونه توی یادم می مونه روزهای با تو هرگز یادم نمیره هرگز یادم نمیره وقتی تو هستی قلبم آروم می گیره قلبم آروم می گیره زندگی با تو بهتره می خوام عاشقت بمونم نگو حرف رفتنو بی تو من نمی تونم زندگی با تو بهتره می خوام عاشقت بمونم نگو حرف رفتنو بی تو من نمی تونم زندگی با تو بهتره می خوام عاشقت بمونم نگو حرف رفتنو بی تو من نمی تونم زندگی با تو بهتره بذار تو دنیات بمونم نگو حرف رفتنو بی تو من نمی تونم ای عشق من تو بهترینی می خوام عاشقت بمونم زندگی با تو بهتره می خوام عاشقت بمونم نگو حرف رفتنو بی تو من نمی تونم
شنبه 30 آذر 1392برچسب:, :: 18:20 :: نويسنده : L♥VE
کاش می شد در غروب آفتاب بی صدا با سایه ها کوچید و رفت
توی ساحل روی شن ها قایقی به گل نشسته یکی با چشمون گریون گوشه ای تنها نشسته نگاه پر اضطرابش به افق به بی نهایت ساکته اما تو قلبش داره یکدنیا و جهان شکایت
ای که یک دم فارغ از یاد رقیبان نیستی هیچ عیبی نیست مرا یاد کنی من که روزی گل صحرای رفیقان بودم
پاییز از زمستون غمگین تره چون بهارو ندیده ولی من از پاییز غمگین ترم چون بسیاروقته تو رو ندیدم
تو گفتی از دلتنگی ام برایت بنویسم اما فکرش را نکردی دفتر دلتنگی هایم در قلبت جا نمی گیرد
امشب به سوگ آرزوهایم نشسته ام و در غم نبودنت اشک فراق می ریزم امشب شمع حسرت آرزوهای بر باد رفاه ام ذره ذره آب می شود امشب برای مرگ آرزوهایم لباس سیاه پوشیده ام کاش امشب کسی برای عرض تسلیت به خانه دلم می آمد کاش امشب تو بودی و دلداری ام می دادی و دفتر آرزوهایم را ورق می زدی اما افسوس که تو نیستی و زندگی بی تو قشنگ نیست
حدیث عشق من و تو حدیث ابر بهاریست تو از قبیله لبخند من از قبیله اندوه فضای فاصله صد آه فضای فاصله صد کوه تو از سپیده و نوری من از شقایق گلگون
عشق تو تعطیلی نداره ؟ به فکر خودت نیستی فکری به حال خستگی ما بکن ما هر روز تا دیر وقت خرابتیم !
تقدیم به تو که زبان می گشایی رگ های فروبسته ی هزار پرسش بی امانم را پاسخ می گویی و هجوم بی امان نفس هایت دفتر پر برگ ندانسته های اندیشه ام را صفحه به صفحه بر باد می دهد ای آشنا ! با من سخن بگو
شنبه 30 آذر 1392برچسب:, :: 13:22 :: نويسنده : L♥VE
از یک دوستت دارمِ ساده، برای دلت یک خیالِ رنگارنگ نبافی... که رابطه یعنی بازی و اگر بازیگری نکنی، می بازی... که داستان های عاشقانه، از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود می گیرند... که سر هر چهار راهِ تعهد، یک هوسِ شیرین چشمک می زند... یاد می گیری .. که خودت را دریغ کنی تا همیشه عزیز بمانی... که آدم جماعت چه خواستن های سیری ناپذیری دارد...و چه حیله هایی برای بدست آوردن... که باید صورت مسئله ای پر ابهام باشی، نه یک جوابِ کوتاه و ساده... که وقتی باد می آید باید کلاهت را سفت بچسبی، نه بازوی بغل دستی ات را... روزی می فهمی در انتهای همه گپ زدن های دوستانه، باز هم تنهایی... و این همان لحظه ای ست که همه چیز را بی چون و چرا می پذیری با رویی گشاده و لبخندی که دیگر خودت هم معنی اش را نمی دانی
الهی کور شه این چشا که اشک چشماتو ندید
بخاطره خیانتا کارت اتاق عمل کشید♥
اشکاتو پاک کن گل من ازت حلالیت میخوام
تو روسفید شدی گلم فقط منم که روسیام
♥♥فقط منم که روسیام♥♥
♥♥همه ي نيمکتهاي پارک دونفره اند... بيخيال روي زمین مينشينم.♥♥
شنبه 30 آذر 1392برچسب:, :: 12:55 :: نويسنده : L♥VE
699666999999666999999666996666666996666699999666669966666699 699669999999969999999966699666669966669966666996669966666699
شماره های بالا را انتخاب کنید.
بعد ctrl+f را بزنید.
بعد شماره ی 9 را بزنید.
و در اخر ctrl+enter را بزنید.
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 22:7 :: نويسنده : L♥VE
♥شب یلداتون مبارک♥ ایشالا شب خوبی داشته باشین
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 16:38 :: نويسنده : L♥VE
![]() ![]() |